زندان گوهردشت در ایران. یکی از زندانهایی که افراد زیادی در تابستان ۱۹۸۸ (۱۳۶۷ ه.ش) در آن اعدام شدند.
عکس: زندان گوهردشت / انسی و متیاس [Ensie & Matthias] (flickr.com) / CC BY-SA 2.0
ما در گزارش پیشین خود از سه جلسۀ استماع شاکیان که هفتۀ پیش برگزار شد خلاصه ای ارائه کردیم. این هفته نیز در روز دوشنبه جلسات محاکمه با رسیدگی به سخنان شاکی ۲ ادامه یافت. این شاکی بخش نخست شهادت خود را در اوایل ماه سپتامبر (اواسط شهریور) در دادگاه ادا نمود اما پرسشهای وکلای مدافع متهم به دلیل مشکلات زمانبندی جلسات تا این هفته به تأخیر افتاد.
پس از پرسشهای وکلای مدافع متهم از شاکی ۲، اولین جلسۀ استماع شاکی ۱۰ در روزهای دوشنبه و چهارشنبه و بعد از آن شاکی ۱۲ در روز پنجشنبه برگزار گردید. جلسۀ استماع شاکی اخیر از طریق سیستم ویدیویی دادگاه انجام شد زیرا شاکی مزبور ساکن کانادا است و نتوانست شخصاً در جلسات دادرسی شرکت کند. بر طبق برنامۀ زمانی محاکمه، یک نوار صوتی مصاحبۀ پلیس با شاکی ۱۱ که در مراحل اولیۀ تحقیقات درگذشت، قرار بود این هفته در دادگاه پخش شود. اما دادگاه تصمیم گرفت به محتویات این نوار صوتی بعداً و در پشت درهای بسته گوش فرا دهد.
از آنجا که ما نتوانستیم در اوایل سپتامبر در جلسۀ نخست استماع شاکی ۲ شرکت کنیم و استماع شاکی ۱۲ نیز این هفته برگزار شد، گزارش حاضر بر روی اظهارات شاکی ۱۰ تمرکز خواهد داشت که در برنامۀ زمانی اولیه قرار بود سخنان خود را در اواخر اوت (اواخر مرداد) به دادگاه اظهار نماید. زمان این جلسۀ استماع از آن جهت تغییر یافت که جلسۀ استماع شاکی ۱ بیش از آنچه انتظار میرفت به طول انجامید.
اگر بخواهیم مختصراً خلاصه ای از پرسشهای وکلای مدافع متهم از شاکی ۲ را بیان کنیم باید بگوییم که نحوۀ سؤالات آنها همان الگوی جلسات استماع قبل را دنبال می کرد، به طوری که وکلای مدافع به ناهمخوانیهای میان بیانیهای که شاکی به پلیس سوئد داده بود و اظهاراتش در دادگاه اشاره میکردند. روی این نکته خیلی پافشاری شد که شاکی در بیانیۀ خود به پلیس گفته بود شخصی که در زندان گوهردشت کار میکرد که دادستان (و شاکیان) معتقدند همان شخص متهم میباشد، همیشه کفش کتانی به پا داشت و پاشنۀ آن را میخوابانید و این مطلب را شاکی در دادگاه ذکر نکرده بود. وقتی این موضوع مطرح شد، شاکی ابتدا با حالت تعجب گفت «من یادم نمی آید خودم هفته پیش چه کفشی پوشیده ام، چطور به یاد داشته باشم متهم چه کفشهایی میپوشید؟». اما هنگامی که وکلای مدافع متهم در این موضوع مصرّانه از وی پرسیدند، شاکی سخن خود را که در بیانیۀ پیشین به پلیس سوئد گفته بود تأکید نمود.
شــــــاکی ۱۰
جلسۀ استماع مطابق معمول با سخنان وکیل شاکی، گوران جالمارسن (Göran Hjalmarsson) آغاز شد که به طور خلاصه موکل خود را معرفی کرده و پیشینهای از تاریخچۀ زندگی شاکی و تجارب وی در ارتباط با این پرونده را بیان داشت. شاکی ۱۰ نخستین کسی بود که اظهارات خود را به پلیس سوئد ارائه کرده بود. در حقیقت این شاکی همان روزی که متهم به محض ورود به سوئد دستگیر شد، سخنان خود را به پلیس سوئد اظهار کرد. شاکی در سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۱) و به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق در تهران دستگیر شد و پس از یک «به اصطلاح محاکمه»که تنها پنج دقیقه طول کشید به هفت سال حبس محکوم شد. وی در زمان دستگیری دانشجوی رشتۀ معماری بود. وی نیز همانند بسیاری دیگر از شاکیان در سه زندان مختلف محبوس گردید؛ اوین، قزل حصار و گوهردشت. او شش ماه پیش از شروع اعدامهای گروهی، از اوین به گوهردشت منتقل شد و چند ماه بعد به اوین بازگردانده شد. شاکی در چندین مورد پیش از اعدامهای جمعی، در طی آن اعدامها، و پس از آن با متهم مواجه شده بود. این شاکی همچنین برخی از تصاویر و نقاشیهایی که در مورد ساختمان زندان گوهردشت وجود دارد را کشیده است که بعداً در کتابهای شاکی ۱ به چاپ رسیده و در موارد متعددی در دادگاه به نمایش گذاشته شده است.
از جمله موارد رویارویی با متهم که شاکی به یاد می آورد، چند مورد هنگامی اتفاق افتاد که وی در راهروی مرگ منتظر بود تا در برابر هیئت مرگ حاضر شود. این شاکی به یاد دارد که میدید و میشنید که متهم اسامی زندانیانی که قرار بود در برابر این هیئت حاضر شوند را اعلام میکرد و اینکه متهم زندانیان را از این راهرو به طرف محل اعدام میبرد. شاکی همچنین بازجویی خود در برابر این هیئت را توصیف کرد و گفت او از اینکه سازمان مجاهدین خلق را محکوم کند تا جان خود را نجات دهد هیچ احساس عذاب وجدان نمیکرد و اینکه گفته بود حاضر است هم کتباً مدرکی را در محکوم نمودن آنها امضاء کند و هم در یک مصاحبۀ ضبط شدنی شرکت کند. اما این شاکی همچنین تأکید نمود که مایل نبود هیچیک از همبندان خود را «بفروشد» و هنگامی که هیئت مزبور از او پرسیده بود کدامیک از همبندان تو هنوز طرفدار سازمان مجاهدین خلق میباشند، او گفته بود که دچار میگرن و مشکلات معده است و اینکه واقعاً فرد دیگری را در این زندان نمیشناسد.
وقتی دادستان از شاکی مذکور پرسید هنگامی که منتظر بود تا در برابر هیئت مربوطه حاضر شود، با توجه به اینکه در آن هنگام میدانست اعدامها در حال وقوع هستند، چه احساسی داشت، او به طرز آشکاری متأثر و احساساتی شد. این شاکی به یاد میآورد که احساسش درست مانند این بود که دارد به سوی مرگ خود گام برمی دارد اما در عین حال شدیداً میخواهد که زنده بماند. او سپس گفت به یاد دارد که در بارۀ شوهر خواهرش که چند سال پیش از آن اعدام شده بود فکر میکرد و در دل خود از او طلب قدرت میکرد به این امید که اگر قرار باشد اعدام بشود، همه چیز سریع اتفاق بیافتد. هنگامی که او میگفت برایش قابل درک نیست که چطور تمام دوستانش اعدام شدند و تا به امروز هنوز نمیتواند بفهمد که چگونه متهم و دار و دسته اش میتوانستند اینطور سنگدل باشند، متهم شدیداً به وی خیره شده بود. شاکی مزبور بدون آنکه انتظار پاسخی داشته باشد، گفت «این افراد همه بیگناه بودند؛ آنها هیچ کاری نکرده بودند. ما چه کرده بودیم که شایستۀ چنین رفتاری شدیم؟ ورزش کردن گروهی؟ پیاده روی گروهی؟ آیا این جرم است؟»
نحوۀ سؤالات وکلای متهم مانند جلسات دادرسی گذشته بود. وکلای مدافع دوباره به مغایرتهای موجود در بیانیهای که این شاکی به پلیس سوئد داده است، به اظهاراتی که در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) به ایران تریبونال کرده و به سخنانش در دادگاه اشاره کرد. همچنین تصاویری که شاکی فوق از زندان گوهردشت کشیده بود، که در کتابهای منتشر شده توسط شاکی ۱ چاپ شده و در موارد متعددی در دادگاه نیز به نمایش درآمده ، به ویژه مورد توجه قرار گرفت. وکلای مدافع متهم پرسیدند شاکی فوق که در جلسۀ استماعش در دادگاه گفته بود اتاقی که هیئت مرگ در آن جالس بود ممکن است در ساختمان دیگری غیر از آنچه در نقاشیهای وی وجود دارد، بوده باشد چگونه میتواند فقط پس از آنکه این پرونده در دادگاه مطرح شده، چنین عدمِ اطمینانی حاصل کرده باشد. هنگامی که این سؤال از شاکی پرسیده شد، وی ادعا کرد که او در بارۀ امکانِ اشتباه بودن تصاویرش فقط هفتۀ پیش به فکر افتاده است و هر گونه نظری از طرف وکلای مدافع متهم مبنی بر اینکه وی در بارۀ این موضوع با شاکی ۱ که در اظهاراتش به دادگاه مشابه همین مطلب را اظهار کرده بود،گفتگو کرده است را فاقد اعتبار دانست.
گزارش آینده
ما در گزارش بعدی خود خلاصهای از جلسات استماع شاکیان که قرار است هفتۀ آینده برگزار شود، تهیه خواهیم کرد.