زندان گوهردشت در ایران. یکی از زندانهایی که افراد زیادی در تابستان ۱۹۸۸ (۱۳۶۷ ه.ش) در آن اعدام شدند.
عکس: زندان گوهردشت / انسی و متیاس [Ensie & Matthias] (flickr.com) / CC BY-SA 2.0
ما در گزارش پیشین خود از سه جلسۀ استماع شاکیان که هفتۀ پیش برگزار شد، دو مورد را به طور خلاصه مرور کردیم. سه شنبۀ این هفته، محاکمه با جلسۀ استماع شاکی ۱۳ ادامه یافت که در همان روز نیز به پایان رسید. سپس در صبح روزهای پنجشنبه و جمعه به ترتیب سخنان شاکی ۱۴، که از طریق کنفرانس ویدیویی در دادگاه حضور یافته بود، شنیده شد ،که البته به دلیل اختلاف زمانی میان سوئد و محل اقامت شاکی مزبور، جلسۀ استماع در طی دو روز برگزار شد. در این گزارش ما نکات اصلیِ هر دو جلسه را که در این هفته برگزار شده اند، مختصراً شرح خواهیم داد.
شاکی ۱۳
این بار نیز مانند جلسات گذشتۀ دادگاه، گوران جالمارسن (Göran Hjalmarsson) وکیل شاکی با سخنان مختصری در بارۀ پیشینه و تجربیات شاکی در ارتباط با این پرونده، جلسه را آغاز نمود. وکیل مزبور به دادگاه گفت که شاکی در سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰) در سن ۲۰ سالگی و هنگامی که دانشجوی رشتۀ مهندسی بود، به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد. یک سال بعد حکمِ «مجازات اعدامِ مشروط» به وی تعلق گرفت که دو سال بعد به تحمل هفت سال حبس تبدیل شد. شاکی مذکور دوران حبس خود را در چهار زندان مختلف سپری کرده است؛ اوین، قزل حصار، گوهردشت، و یک زندان دیگر که در نزدیکی قم، شهر زادگاهش، قرار داشت. وی در طی دو دورۀ مختلف در زندان گوهردشت محبوس شد و بار دوم تقریباً شش ماه پیش از شروع اعدامهای گروهی بود. شاکی مزبور را دوبار به «راهروی مرگ» آوردند و یک بار هم در برابر «هیئت مرگ» حضور یافت.
پس از آنکه دادستان در مورد جزئیات دستگیری و سپس محاکمۀ شاکی، چند سؤال از او پرسید، از وی خواست آزادانه آنچه را که از دوران اعدامهای گروهی به خاطر دارد، تعریف کند. شاکی مزبور حادثه ای را تعریف کرد که در مراحل اولیۀ حبس وی در زندان اوین در «اولین و آخرین باری» که مادرش برای ملاقات او به زندان آمد، اتفاق افتاد. هنگامی که مادرش آنجا بود در بارۀ شرایط ملاقات اظهار نارضایتی کرد که نهایتاً منجر به حملۀ فیزیکی و ضرب و شتم وی توسط نگهبانان شد. مادر شاکی روز بعد وفات یافت و شاکی سالها بعد از پدرش شنید که مادرش پس از این ملاقات در راه بازگشت به خانه گفته بود «اگر آنها با من اینگونه رفتار میکنند، تصور کن با پسرم و دوستانش چگونه برخورد میکنند.» شاکی که به وضوح احساساتی شده بود به داستان خود خاتمه داد و عذرخواهی کرد که وقت دادگاه را گرفته است اما سخنان خود را با این جمله به پایان رساند که «واقعاً میخواستم این جر یان را با شما در میان بگذارم».
شاکی فوق سپس به شرح جزئیات دوران اعدامهای گروهی در گوهردشت و نیز دوران پیش و پس از این واقعه پرداخت. درست مانند جلسات پیشین محاکمه، به جزئیاتی از قبیل ساختار زندان، بند یا بندهایی از زندان که شاکی در آنها اقامت داشته و آنچه او قادر به دیدن و شنیدنش بوده و یا به طریقی از یک واقعۀ خاص آگاه گردیده، توجه خاصی مبذول گردید. در مورد آنچه که شاکی از رویاروییهای خود با متهم به خاطر میآورد، شاکی تعریف کرد پس از آنکه وی را در برابر هیئت مذکور حاضر کردند، به وی دستور دادند توبه نامهای نوشته و در آن برائت خود از سازمان مجاهدین خلق را ابراز نماید. پس از آنکه او فقط یک جمله نوشته بود و طی آن سازمان مجاهدین خلق را محکوم کرده بود، متهم وی را تحقیر نموده و از «منافقین کثیف» (عبارتی توهین آمیز که حکومت ایران برای نامیدن اعضای سازمان مجاهدین خلق از آن استفاده میکند) خوانده و به او دستور داد با صراحت و جزئیات بیشتری عدم پیروی خود از سازمان مجاهدین خلق را ابراز نماید.
علیرغم جلسات استماع پیشین، وکلای متهم این بار به بیانیۀ شاکی به پلیس سوئد و تفاوتهای آن با شهادت وی در دادگاه، خیلی کم اشاره کردند. به جای آن، وکلای متهم بر روی سخنرانی شاکی که در سال ۲۰۱۸ (۱۳۹۷) در یک جلسۀ دادگاه مدنی در مورد اعدامهای جمعی سال ۱۳۶۷ بیان شده بود، تمرکز نمودند. وکلای متهم بر این نکته تأکید داشتند که شاکی در سخنرانی خود از متهم نامی نبرده است و اینکه چند مورد از تاریخهایی که در سخنرانی خود ذکر کرده است با تاریخهای مذکور در هنگام ادای شهادت خود در دادگاه هماهنگی ندارند. در مورد اختلاف تاریخها، شاکی در جلسۀ دادگاه مدنی گفته بود که وی را در روز ۸ اوت به راهروی مرگ بردند که بر اساس تقویم ایرانی به ۱۷ مرداد تبدیل میشد. اما در طی جلسۀ استماع دادگاه اظهار داشته بود که این تاریخ ۱۸ مرداد بوده است. وی توضیح داد که که این صرفاً اشتباهی در تبدیل تاریخها در طی جلسۀ دادگاه مدنی بوده است. شاکی با حالتی پرسشی گفت «کِی کلمات ۱۷ مرداد را ازمن شنیده اید؟» و سپس تأکید نمود که «من همیشه گفته ام ۱۸ مرداد».
شـــــاکی ۱۴
این شاکی از طریق اینترنت از خانۀ خود در استرالیا در دادگاه حضور یافت و جلسۀ استماع شاکی ۱۴ با همان روش معمول، یعنی سخنان وکیل وی گوران جالمارسن (Göran Hjalmarsson) آغاز شد که معرفی مختصری در بارۀ شاکی و پیشینۀ وی به دادگاه ارائه داد. این شاکی در سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰) به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد و به تحمل پانزده سال حبس محکوم گردید. وی در هنگام دستگیری در ارتش خدمت میکرد و در ابتدا در یک زندان نظامی محبوس گردید. وی سپس به زندان اوین انتقال داده شد و پیش از انتقال به زندان گوهردشت، مدتی را هم در زندان قزل حصار سپری نمود. شاکی را سه بار به راهروی مرگ بردند و یک بار هم او رادر برابر هیئت مرگ حاضر کردند.
شاکی فوق طی سخنان خود در دادگاه اظهار داشت که او مدتی مدید سعی کرده بود خاطراتش در بارۀ وقایع دوران اعدامهای گروهی را سرکوب کرده و فراموش نماید و اینکه هنگامی که وی بیانیۀ خود را به پلیس سوئد داد بسیاری از مطالب برایش واضح نبود. وی سپس توضیح داد که از آن زمان تا کنون او با روانشناس خود ملاقات کرده که وی را تشویق نموده است خاطرات خود را مجدداً مرور نماید و تجارب خود را بازگو کند. او همچنین برخی از یادداشتهای گذشتۀ خود را مطالعه کرده است. شاکی مذکور ادعا نمود که متهم را چندین بار در راهروی مرگ در زندان گوهردشت دیده است و هنگامی که شاکی را در برابر هیئت مرگ حاضر نمودند، متهم پشت سر آنها نشسته بوده است. این شاکی همچنین به خاطر آورد که در طی دوران حبس در زندان گوهردشت، متهم دستور ضرب و شتم وی و همبندهای او را داده و در کتک زدن آنها شرکت داشته است.
همان گونه که انتظار میرفت، چون شاکی خود به تفاوتهای میان اظهاراتش در بیانیه ای که به پلیس سوئد داده و ادای شهادتش در دادگاه اشاره کرده بود، وکلای متهم پرسشهای خود از شاکی را بر روی این تفاوتها متمرکز کردند. وکلای مدافع متهم در خصوص اینکه آیا شاکی مزبور شخصی را که دادستان ادعا میکند همان متهم است، دیده یا صدایش را شنیده است، به وجود چند ناهمخوانی در مورد تاریخها و وقایع مربوطه اشاره کردند. آنها شاکی را تحت فشار قرار دادند که چرا او قادر نبوده است چنین جزئیاتی را به خاطر بیاورد یا چرا در بیانیه اش به پلیس، پاسخهای ضد و نقیضی داده است. شاکی نیز در مورد سخنانی که در ابتدای اظهاراتش گفته بود ایستادگی کرد و اظهار داشت پس از آنکه وی خاطراتش را بازنگری کرد و به خود اجازه داد در بارۀ دوران اقامتش در گوهردشت فکر کند، همه چیز برایش وضوح بیشتری پیدا کرد.
گزارش آینده
ما در گزارش بعدی خود، خلاصهای از جلسات استماع شاکیانی که قرار است هفتۀ آینده تشکیل شوند، تهیه خواهیم کرد.