نخستین انتشار در: http://www.shahrvand.com/archives/38444
مرکز اسناد حقوق بشر ایران
مینا دهقانی سرکزی را ملاقات کنید. وی در سن فقط ۱۹ سالگی مجبور به ترک وطن خود شده است. او با وطن خود، ایران، وداع کرد تا از سوء استفادههای وحشیانهای که در خانۀ خود متحمل میشد فرار کند. او از خانوادۀ خود دور افتاده است. او در حال حاضر به عنوان پناهجو در مرکز ترکیه به سر میبرد، جایی که او انتظار دریافت جواب درخواست پناهندگی خود را از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل – آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد- میکشد.
مینا ادعا میکند که در سن هشت یا نه سالگی مورد تجاوز پدر خود قرار گرفته است. بدرفتارىها که شامل سوء استفادۀ جنسى، آزار جسمی و لفظی میشد تا سالیان سال طول کشید. مینا در خصوص پدر خود چنین میگوید:
“… پدری داشتم واقعاً شکنجهگر. هیچ درکی به نظرم از پدری نداشت.”
برای مینا کمک جستن دشوار بود. در حالی که سوء استفاده و آزار کودکان یک مشکل جهانى است و مسلماً به هیچ عنوان تنها منحصر به جمهوری اسلامی ایران نیست، چیزی که قابل توجه است عدم وجود خدمات دولتی و دسترسی به آنها برای مینا بود که در بحران زندگیاش به او کمک کند.
پس از یک کتککاری مفصل، مینا به پلیس زنگ میزند. تا ۴۵ دقیقه از مسئولین خبری نمیشود. وقتی که آنها سرانجام او را به کلانتری میبرند وی را مجبور به ملاقات با یک مشاور خانواده میکنند. به گفتۀ مینا، نصیحتهای او به هیچ وجه مفید نبود. او به یاد میآورد که:
او میگفت “پدرتان که تو شرکت گاز کار میکند خب کارش سخت است. شما باید درک کنید. شما تحصیل کرده هستید. شما که مثلاً دانشگاه میروید باید پدرتان را درک کنید که عصبانی میشود.”
مینا به مأمور کلانتری که اصلاً دلسوز هم نبود اعتراض کرد که او برای ثبت شکایت علیه پدر خود به آنجا آمده است. وی به یاد میآورد که:
“من گفتم من آمدهام اینجا دارم شکایت میکنم. پلیس برگشت گفت که «فکر کردی چی؟ دادگاه هم بروی همین است».”
سهل انگارى این مامور پلیس نسبت به شکایت مینا از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا جمهوری اسلامی ایران یکی از امضاء کنندگان کنوانسیون حقوق کودک است. این یک میثاق حقوق بشری است که کشورهای عضو را متعهد می گرداند تا به بهترین نحو منافع کودک را در نظر گرفته و از حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، بهداشت و درمان، و فرهنگی کودک محافظت کند.
مادۀ ۱۹ این کنوانسیون بیان میکند که دولت باید کودکان را در برابر سوء استفاده و بدرفتارى حفاظت نماید ـ قانونی که جمهوری اسلامی ایران آن را به وضوح زیر پا گذاشته است چرا که وقتی مینا از سوی پدر خود مورد اذیت و آزار قرار گرفته بود، دادگاههای ایران هیچ نوع راه حل قانونى پیش روی وی نگذاشتند.
اکنون، در حالی که او در یک محیط ناامن قادر به امرار معاش خود نیست، در مورد راهی که پیش رو دارد این چنین تأمل میکند:
“نمیدانم چه بر سر من قرار است بیاید؟ […] بعضیها به من میگویند قوی باش، ولی چه جوری؟ به چه امیدی؟ به اینکه لباس ندارم که خودم را گرم کنم؟ یا به اینکه آینده م معلوم نیست؟”
شهادتنامۀ ویدیویی مینا دهقانی سرکزی را در لینک زیر ببینید: