انتشاراتشهادتنامه شهود

شهادتنامه رضا پرچی‌زاده

 

اسم کامل:                  رضا پرچی‌زاده

سال تولد:                  ۱۳۵۹

محل تولد:                  تهران، ایران

شغل:                        نویسنده، پژوهشگر و فعال سیاسی


سازمان مصاحبه کننده:  مرکز اسناد حقوق بشر ایران

تاریخ مصاحبه:            ۵ مهر ۱۳۹۴

مصاحبه کننده:            مرکز اسناد حقوق بشر ایران


این شهادتنامه بر اساس مصاحبه با آقای رضا پرچی‌زاده تهیه و درتاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ توسط ایشان تأیید شده است. این شهادتنامه در ۱۲ پاراگراف تنظیم شده است.

 

نظرات شهود بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های مرکز اسناد حقوق بشر ایران نیست.

 

 

شهادتنامه

 

پیشینه

  1. من در سال ۱۳۷۸ دانشجوی کاردانی الکترونیک در آموزشکده فنی شماره ۲ تهران (شهید شمسی‌پور) واقع در میدان ونک بودم. در آن مقطع فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی در دانشگاه محل تحصیلم و در خارج از دانشگاه داشتم.

 

وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸

  1. روز ۱۹ تیر از حوادث رخ داده در دانشگاه تهران مطلع شدم و از روز ۲۰ تیر در دانشگاه تهران حضور پیدا کردم. بعد از صحبت‌های رهبر جمهوری اسلامی علیه دانشجویان، حمله به دانشگاه و بگیر و ببندها شروع شد. روز ۲۲ تیر در خیابان انقلاب توسط نیروی انتظامی دستگیر و با چشم‌بند و دستبند داخل ون به آگاهی شاپور منتقل شدم. به دلیل تعداد بالای دستگیرشده‌ها بازداشتگاه بسیار شلوغ بود.

 

  1. در بازداشتگاه شاپور رفتارهای توهین‌آمیز و خشونت‌آمیز وجود داشت. طی چند روزی که آنجا بودم شاهد توهین و بی‌احترامی ماموران نسبت به بازداشت‌شدگان بودم. در مواردی هم کتک می‌زدند و برخوردهای فیزیکی انجام می‌دادند. من را یک یا دو هفته در بازداشتگاه نگاه داشتند. در این مدت چند نوبت مرا بازجویی کردند. این بازجویی‌ها همراه با تهدید و ارعاب و کتک زدن بود؛ بخصوص که بازداشتگاه همانطور که اشاره کردم بسیار شلوغ بود و عملا نظم و نظارتی وجود نداشت. طی سه یا چهار جلسه‌ای که بازجویی شدم، از من در خصوص همکاری‌ام با افراد و سازمان‌ها و دولت‌های خارجی و از همه مهمتر آمریکا و اسرائیل و وابستگی‌ام به اینجا و آنجا سوال شد، که البته من اعترافی نکردم چون اصولا با کسی و برای نهادی کار نمی‌کردم و یک معترض مستقل بودم. نهایتا پس از حدود یکی دو هفته با قید تعهد آزاد شدم.

 

اخراج از دانشگاه

  1. در زمستان ۱۳۷۸ از ثبت نام من در دانشگاه ممانعت شد. این موضوع تاثیر زیادی بر روحیه من گذاشت و باعث شد از محیط تحصیلی و سیاسی فاصله بگیرم و به مدت دو سال سرگرم کسب و کار شوم. در واقع بی‌پشتوانه بودن حرف‌ها و شعارهای اصلاح‌طلبان جمهوری اسلامی را بطور عملی و ملموس درک کرده بودم.

 

بازگشت به دانشگاه

  1. پس از دو سال دوری از محیط آکادمیک، به علوم انسانی تغییر رشته دادم؛ و چون پیشتر در هنرستان تحصیل کرده بودم، این بار در مقطع پیش‌دانشگاهی علوم انسانی به طور شبانه شروع به تحصیل کردم. بعد از آن در کنکور سراسری شرکت کردم و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در مقطع لیسانس دانشگاه تهران قبول شدم. در تمام مدت تحصیلم عمدا از فعالیت‌های سیاسی فاصله می‌گرفتم، و می‌توانم بگویم خودسانسوری می‌کردم. در عوض تمرکزم را بر فعالیت‌های فرهنگی گذاشتم؛ از جمله روی تاریخ معرفت‌شناسی، تاریخ اندیشه، ترجمه اشعار فارسی به انگلیسی و این دست موضوعات کار می‌کردم.

 

  1. در کنکور ارشد هم با رتبه ۳ کشوری مجددا در دانشگاه تهران قبول شدم، و در کنار تحصیل به فعالیت‌های فرهنگی ادامه دادم. از جمله ویراستار ژورنال ادبیات تطبیقی در دانشکده بودم. همچنین در برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی دانشگاه فعال بودم و مسئولیت داشتم. در آن زمان انواع و اقسام کارهای نادرست در دانشگاه و خارج از دانشگاه از من خواسته شد و نکردم. مهمترینش کار کردن برای «دانشکده مطالعات آمریکا» بود، که بعدا تبدیل شد به «دانشکده مطالعات جهان». آنجا در حقیقت موسسه‌ای حکومتی برای تولید گفتمان‌های ضدغربی بود.

 

  1. در انتهای مقطع فوق لیسانس و زمانی که هنوز از پایان‌نامه‌ام دفاع نکرده بودم، در آزمون دکترای دانشگاه تهران شامل یک آزمون عمومی و یک آزمون اختصاصی شرکت کردم، که نتایج این دو آزمون هیچگاه به من اعلام و ابلاغ نشد. به هر روی، تمرکزم را روی اتمام پایان‌نامه و دفاع از آن گذاشتم و توانستم با نمره ۲۰ از پایان‌نامه‌ام که در باب تاریخ اندیشه فلسفی و سیاسی در ایران و انگلستان بود دفاع کنم.

 

اعتراضات سال ۱۳۸۸

  1. اعتراضات سال ۱۳۸۸ دقیقا همزمان شد با ترم چهارم فوق لیسانس و نگارش پایان‌نامه‌ام. حضورم در اعتراضات در اینکه اجازه تحصیل در مقطع دکترا را به من ندهند تاثیر داشت، چون هنگامی که نتایج دکترا را اواخر تابستان اعلام کردند نام من در میان پذیرفته‌شدگان نبود در حالی که عموم همکلاسی‌هایم برای دکترا پذیرفته شده بودند. همان زمان یکی از اساتیدم که با من دوستی داشت خصوصی به من گفت شما را به خاطر سابقه سیاسی‌تان رد کرده‌اند. آنجا خیلی سرخورده شدم.

 

  1. حین اعتراضات ۸۸، تماس‌هایی روی موبایلم دریافت می‌کردم که از من می‌خواستند در تظاهرات شرکت نکنم و فراموش نکنم که پرونده دارم و تعهد داده‌ام. من البته با توجه به اینکه تحلیلم این بود که این اعتراضات با پا پس کشیدن اصلاح‌طلبان به شدت سرکوب خواهد شد، شخصا بعد از هفته اول دیگر در تظاهرات شرکت نکردم.

 

خروج از کشور

  • نهایتا با کمک یک ناشر مستقل کتاب شعرم را که حاصل یک دهه شعر گفتنم به زبان انگلیسی بود در سال ۱۳۸۷ منتشر کردم. چند ماه پس از انشار کتاب و پخش شدن آن در بازار، ناشر با من تماس گرفت و گفت که از وزارت ارشاد تماسی داشته مبنی بر اینکه از ادامه پخش کتاب در بازار خودداری کند.

 

  1. در سال ۱۳۸۹، به دنبال رشته حوادثی که ذکرشان رفت، تصمیم به ترک کشور گرفتم. با اخذ پذیرش در رشته مطالعات رسانه‌ها و ارتباطات از دانشگاه اُرِبرو، عازم کشور سوئد شدم. در سال ۱۳۹۱، پس از اخذ پذیرش در مقطع دکترای دانشگاه ایندیانای پنسیلوانیا، به آمریکا آمدم و از آن زمان ساکن آمریکا هستم. در این مدت دکترایم را به عنوان دانشجوی ممتاز دریافت کردم و پس از اتمام تحصیل ازدواج کردم. کماکان بطور مستقل به فعالیت‌های سیاسی/فرهنگی/پژوهشی ادامه می‌دهم.

 

مافیای فرهنگی رسانه‌ای و عدم پوشش صداهای مستقل

  1. در عرصه فرهنگ و سیاست متاسفانه شاهد باندبازی‌های فراوانی بوده و هستم، به طوری که اگر جزو یکی از باندهای مافیایی نباشم و در حیطه مورد نظر آنها قلم نزنم، عملا کاری از من منتشر نمی‌کنند یا فعالیتهایم را پوشش نمی‌دهند. متاسفانه این باندبازی‌ها هم در رژیم جمهوری اسلامی و هم در میان طیف گسترده‌ای از مخالفان جمهوری اسلامی رایج است، و باعث شده صداهای مستقل کمتر پوشش داده شوند. امید من این است که این خفقان را بشکنم و گفتمان دموکراتیک را در ایران و جهان گسترش دهم.

دانلود ضمایم و اسناد مرتبط:

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا