Aadel Collection

Shocking Torture Stories of Alireza Jabbari

          
          زجرنا مه
          تکاندهنده علیرضا جباری
          
          از درون ستاد مشترک نظامی- قضانی
          
          اینجانب علیرضا جباری، فرزند محمد حسین، دارنده شناسنامه ١١۵٩ ، صادره از شیر از، متولد ١٣٢٣ شیر از، که از تار مخ سه شنبه ٢٧ اسفندماه ا ٣٨ ا،
          از مجتمع ویژه قضای ه بعرآباد به زندان رجای شهر کمچ اعزام شددام، بدین ومیله شکایت خود را نبت به رفتار و حکونکی عملکرد جناب آقای
          مابری ظفرقندر، قاضی شعبه ١۴١٠ دادگاه ویژه مهر آباد، اعلام می دارم.
          
          در تار مخ ٧ دوماه ا ٣٨ ا، از طریق ماموران اداره اماکن نیروو انتظامی، دو مامور آن اداره تحت سرپرستی شخصی با نام مستعار (اکرمانی اا، به
          خانه مسکونی ام اعزام شده و چون من در ساعت ٨1٣٠ صبح که آنها در خانه ام حضور یافته بودنا منزل نبردم، به محل کارم در مرکز نشر
          دانشگاهی مراجعه و از آنجا مجددا مرا به خانه بردنا. انها، بمی از جست وجو و برداشتن نزدیک به ٢٠ فیلم و تعادی از نشریات، مرا با خود به
          اداره اماکن دده و سپس با چشمبذ و با وضعی نامناسب و توهین آمیز به بازداشتگاه مکانی که خود آن را ستاد مئترک قوه قضائیه و نیروی
          انتظامی می نامیدنا و نام محل آن را مرکز خاتم و جمعی مرکز تعمیرات و مخابرات فاجا می نامیدنا، انتقال دادند. در مدت ۴٠ روز که در این
          بازداشتگاه بودم، در زندان انفرا دو به سر می بردم و مرکونه ملاقات حضوری یا غیرحضورو و تماس تلفنی من با خاج ثطر بود و تنها تلفنی دو
          هقیقه او با همسر و فرزندانم را اجازه دادند که در این مدت نیزی شخصی که بازجو یی ار مرا به عهده داشت و خود را یک بار دانته یا ندانسته
          داحینخانی ٦ معرفی کرد> مرتب دستنی بر بینینی بود و مرا به سکوت دعوت می کرد که به اصطلاح خودش، ~ااوت فزنم اا و فرحه می کریم در
          محدود خواسته های او بائمد.
          
          رفتار این فرد در ابتدا بیار خشونت امیر و توام با فپ ب و شقم، ئمامل سیلی، مشت و لکد، نشاندن بر روی زمین در راهرو بازد ائتکاه، کشیئ
          موها و سبیل و به کار بردن الفاظ رکیک بود. سیلی ها، لکدها و مشت هاو او، در ووزهاو اول، سوم و پنجم بازداشتم ادامه داشت و فرکاه که
          بازجو نسبت به اقاریر من به فثسر می امد، فمین رفتار را انجام می داد: اینها همه ظاهر کار است، تو باید اهدان پشت پرده کانون و کروه هاو
          دیکرو را که با انها هستی به ما بکوی. ئسا همه عوامل ضد انقلاب متید که در کانون نویسندکان و سایی کروه هاو ادبی کرد امده اید.
          
          شب های اول حینخانی در تهدیدهاو خود می کنت: فکر می کنی اکر تو در اینجا کشته بشوو کسی به کی خواها بود و کسی خبر خواها ئمد؟
          عمو دو امده او، افقی برمی کردو. و از این کونه صحبت ها که آنها را در حالی که من چشمبند به چشم داشتم و رو به دیوار فئست بودم
          می کنت. می کغت شش ماه که سهل است اکر ئسثی سال هم اینجا بمانی و حرف نرنی در اینجا خواهی ماند.
          
          فراموش کردم به این نکته امئاره کنم که ه موران تعدادو از کتاب هاو ترجمه خود من و فوئته یا ترجمه دیگران را که تحت مجوز نظام
          جمهورو اسلامی چاپ و منتشر ئمده است نیز با خود به اداره اماکن برده اند که از استرداد انها امتناع می ورزنا، در حالی که این لاب ها رسمی و
          مجاز امت و نمی مثد جزئی از پ ونده من به حساب اید.
          
          بازجوی طی مدت ۴٠ روزه ۵ بار انجار شد و او ٢ بار بازجو یی را تکرار کرد. فمن بارجو یی، او پرونده محمد باقر صمیمی و سیامک پورزند را با
          خود می آورد. و بخش هایی از انها را می خوانا و کاهی هم به گزارش ه موران خودشان در کانون یا برخی امضای فعال کانون استناد می کرد و
          می گفت ما همه چیز را می اانیم و فقحا می خواهیم صداقت تو را امتحان کنیم. ما می اانیم که تو خپلی بیشتر از ایزها می دانی و آنچه به ما
          می کویی هدر صد حقیقت است و بقیه را کتمان می کنی. حسینخانی می فواست ار عضویت من در مرکز دانئکاهی )به عنوان ویرامتار( و
          ویراستارو مجله ~تحول اداری ا،، مربوط به سازمان مدیریت و برنامه ویزر در جهت کرد آورو اطلاعات و تراشیدن عناصر ضد انقلاب از اعضاو
          این سازمانها استفاده کند و می گفت تو چون در مرکز نشر دانئکاهی هست‌» از آنچه که در دانئکاه ها می کزرد آکاهی دارو و باید همه را به ما
          بکویی و رابطه کانون نویسندکان با دانشگاه ها و عناعر دوم خرد ادو را به ما بکویی و با اصرار از من می خواست د~تقلب هایی اا را که خودمنی به
          من المی وسانداا جزو اقاریرم بیاورم.
          
          قسمت عمده استناهات پرونده یا بر مبناو فیلم ویدیویی که می گویند استناد به آن طبق قانون مجاز نیست، و اقاریر دیگران و یافته ها یا بلوف هاو
          شخصی بازجو ست که به ~رو براساس قوانین جارو قابل استناد نیست.
        
          
          پی از تعیین قرار کفالت براو من، که همزمان با متن افزون بر ١٢٠ نفر نمایندگان مجلس شور او اسلامی درباره بازداشت خودسرانه اهل قلم و
          فراخوانی جلسه غیرعلنی مجلس با حضور وزیرکثور، وزیر اطلاعات و فرمانده نیروو انتظامی، براو من صادر شد، از من مو ترمد کرفتنا که
          عامل ان حسینجانی بود و به ،ییا قاضی محترم اقای صابرو نیز رسید. یکی اینکه براو ایسنا و ایرنا)اکر می خواهم( فاکسی بزنم و اعلام کنم
          که وبوده فئمده ام و در بازداشت پلیس بوهه ام و رفتار بازجریان و ماموران نیز با من بسیار خوب و وسیدکی به من کامل بوده است و دوم اینکه
          ترمد بدهم که در زمان ازا دو که خاج از بازد ائتکاه هستم هیچگونه اطلاعی راجع به انچه که در بازداشتگاه کزشته است به ~کس حتی
          همسرم ندهم. من این سوال را می پرسم که اکر آقایان کار خوبی می کنند و رفتار اسلامی و انسانی دارنا> مفرفوم این تعرهدها چیست و اکر کار
          بدی می کنند، چرا در مسند قضا بدین سان محمل می کنند و ایا قضاوت برپایه این کونه اقارپ مجهول و تحت شراط تهدید و ضرب و ئتم و فشار
          اعلامی و انسانی امت و به سود نظام و ابرو و اعتبار ان است؟ اپا حقوق اسلامی تجسس در خانه مردم و کرفتن اقاریر از کسانی را که در
          مجامهی حضور ندائت اند و از بیرون درباره ان مجامر قضاوت کرده اند)مانند اقاریر اخذ ئمده از صمیمی درباره کانون نویسندکان ایران و جمع ادبی
          سه سنبه ها که هرکن عضویت صه کدام از این کروه ها را ندائته و حتی یک جلسه هم در انها ئسرکت ندائته اسث( و بناکردن بازجو یی بر مبناو
          این کونه اقاریر کذب که بناچار برای نجات جان خود انجام کرفته، درست می دانا؟ و درست است که افرادی در ان بکومئند که پایه های میتم
          را بر خشونت و دروغ استوار کنند و بعدهم راه تعهد کرفتن از متهم را برای رهایی خود از قید عمل خویشی برکزیننا. با استناد به نقض فمین
          تعهد از سوو اپنجانب )بر مبناو واهی و موهوم لم بود که قاضی محترم مجددا در تار مخ یکشنبه ٢۵ ا ٢ اا ٨١ از طریق تماس تلفنی مامور در ساعت
          ا ا مئب) که به دلیل نبرد اینجانب در خانه در ساعت ١١ ئمب روز شنبه ٢۴ ا ١٢ ا ٨١ صبح رور ٢۵ ا ١٢ ا ٨١ نیز از طریق تلفن اداره تکرار ئمد( مرا
          مجددا بازداشت و تاکنون در زندان وجایی مئهر )به مدت ٣۴ روز( در بازداشت هستم.
          
          اثای مابری باید در موارا زیر که مربوط به دوره اول بازداشت اینجانب امت به مرجع زی ربط قضای پاسخگو بائمند.
          
          ا-به چه دلیل، به جای بازداشت ٢۴ ساعته، قبل ازتشکیل جلسه دادگاه، طبق قانون به مدت ٢٠ روز مرا در زندان انفرا در نکه داشته و در این
          مدت از مرکونه ملاقات حضوری یا تلفنی، یا تماس تلفنی آزاد محروم داشته است؟
          
          ٢ - به حه دلیل بازبوی مرتبها با ایشان )موموم به حینخانی لم از ضرب و ئتم ه فئار و وهن متهم براو کرفتن اقرار استفاده کرده است؟
          ٣ - در جلسات بازجو یی به چه دلیل، بازجو از به بلوف های شخصی و اقاریر هیکران)مانند پورزند و صمیمی( استناد کرده؟
          
          -۴ به دلیل در بازجویی)برخلاف قانون( به فیلم ویدیویی استناد شده است؟
          
          -۵ به حه دلیل فیلو ماو ویدیویی و کتا بهاو مجاز برپایه مجوز فغلام اسلامی را که اکثرا مربوط به زمان کذئته)تا اوایل دهه ۴٠ ( است، در توقیف
          نکه داشته است.
          
          لا- کرفتن دو تر مدو که در بالا به تفصیل اشاره کردم )تکذیبیه در مورد رفتار خوب با من در بازد ائتکاه مرکز خاتبر و تعهد مربوط به سکوت در
          مورد انچه دربازدائتکاه بر من کذئته( به چه دلیل بوده است؟
          
          لا- در مدت بازداشت اولیه من در مرکز خاتم، مواردو که اقار مابری، در بازد ائتکاه مرکز خاتم به من تنهیم اتهام کرده بود، در روزنامه گیرط ن
          و سآیت بازتاب )منتب به اقاو محسن وفمای لم انعکاس یافته که نسخه انها موجود است. بدین ترتیب، زمینه آسیب وارد شدن به اعتبار
          ابتماعی و ابرو و حیثیت خانوادکی و شخصی من فراهم شده است. قاضی محترم مشخص کند که روزنامه کهان و سآیت بارتاب، چگونه قبل از
          اثبات جرائم من در انچپه میان من و او کذئته امت اکاه ئمده: و چگونه به خود حق داده اند که با تخلف از قانون به دج اینکونه اکاذیب بی اعتبار
          در وممانه هار مربوطه به خو ۵ بپردازنا .
          
          پس از انکه در تار مخ ٢۵ ا ١٢ ا ٨١ مجدها از طریق تلفن به اداره اماکن احضار شدم)ساعت قرارم ٩ صبح بود( نه حسین خانی و نه ه مور ضابطه مر
          محل حضور ندائتند و مسئول حوزه جلب اماک ز، مرا تا سا~ ١ بعدازظهر در محل برپا نکه داشت و به عنا وین مختلف مانع بازکشت من به
          سرکارم شد و من که از امکان بازدا ست خود بی خبر بودم و فکر می کردم قرار بازجو یی سرپایی ۵ ر اماکن دائشه ام در انجا ماندم. اما ساعت ا
          ماشین حاضر کردنا و مجددا با چشم بند و با وضعیت نوبت قبل مرا به بازد ائتکاه مرکز خاتم فرستادنا. حسین خانی در همان روز در محل حاضر
          شد و در موارای که با بازجو یی هاو بش من ارتباط داشت، منتها با لحنی ملایم تر، از من بازجو یی کرد و کغت که آقای صابرو شب به
          بازد ائتکاه خواها امد و تفهیم اتهام جدید فواهد کرد. شب اقاو صابرو امد و با استناد به موارا بازجو یی قبل از قرار کفالت تفهیم اترهام جدید
          درباره نثر اکاذیب و توهین و افترا.... کرد که مورد و مصداقی درباره آن ارائه نداا و من بی دونک رد اتهام کردم. اقاو صابرو به حسین خانی
          ووکرد و کنت: من از همان اول کفتح که نسبت به اقاریر و مترهدات این شخص قانع فمئده ام، اما ثمما حرفم را نپذیرفتی و اعتماد کردو. حالا
          محت کفته من به شما ثابت شد؟ و شخصی موسوم به حسین خانی جواب داد: براو اولین بار بله. ان وقت اقار صابرو کنت: روز سه شنبه ایشان
        
          
          را بغرمقید دادگاه. در مور ۵ تحقیقانئی هم من می دانم و من. اقای مابری اقاریر و تعهدها یی را که من در ان شرایط فشار و ضرب و ئتم و
          تقلب رسانی کردا مده بود قبول فداشت. حال معلوم نیست که او به هنبال چگونه تحقیقاتی و تحت چه ئسرایطی بوده است. حین خانی سپس به
          راهروها دنبال ~قاو فابرو رفت و برگشت و کنت: رفته ای بیرون و کرد و فاک کرده ار، شماها باید همان اوایل ط-لا سال می کئیدید و بعد
          ادم می شدید و می~مدید بیرون، می وفتید انبال زندکیتان. اما زمانی که از مصداق کرد و خاک کره ن برسیدم جواب ووئنی نداا و فقما
          کفت:))ضدانقلاب بودنت که محرر است، و تا پایان محکومیت که هادکاه تعیین خواها کرد خواهی ماند.((
          
          به فرحال، روز سه شنبه صبح، ٢٧ ا ١٢ ا ٨١ مرا براو اعزام به دادگاه مجدها روانه اماکن کرهنا که در ساعت ١١١۵ پس از حدود اوساعت معطلی
          مرا به دا ٠ کاه فرستادنا که در انجا قاضی مابری بدون هیچگونه ایدارو غیابا حکم بازد ائسر مرا در زندان وجایی شرمر صادر کر ٠ و پس از
          اوساعت تعقیب و مراقبت سرنئینان ماشین به دنبال متهم دیگر مجددا مرا به اداره اماکن برده، سبپی حدود ساعت ۴ بعدازظهر، مرا به زندان
          وجایی ئرهر انتقال دادند و دوره دوم بازداشتم در زندانی خاج از محدوده محل زندکی و کارم که بهداری ان عملا فعال و منظم نیست ئسروع شد
          و قرار کفالتم نیز فک شده بود و به جاو ~ن قرار وثیقه به مبلغ ۵٠ میلیون ترمان صا ٠ ر ئمده بود که ظاهرا )لبه ائتباه(( قرار کفالت ٠ < ۵ میلیون
          ترمان مکتوپ ئمده بود که پس از حضورم در دادگاه در تار مخ سه شنبه ١٩ ا ١ ا ٨٢ که جلسه دادگاهم تشکیل ئمده بود، تازه اصلاحیه قرار در زندان
          به دستم رسید.
          
          حضور من ۵ ر هادکاه و اعزامم از زندان به دادگاه و مسیر برگشت با دستبند و پابند انجام بذیرفت و در جلسه دادگاه نیز با فمین وفعیت حضور
          یافتم و در همان حال از برنشیت مئمدید نیز در عذاب بودم و جز سرفه های چرکی مدایی از حلقم بیرون نمی امد و اقاو مابری نیز هیچگونه
          اعتراضی نسبت به این شیوه حضورم در دادگاه فکرد و حتی از سرباز همراهم فخواست که دستبند و پابندم را باز کند و من فاحار بودم با همان
          دست بسته آفرین دفاعم را بنویسم. ضمنا همسرم و یکی از بسثکانی که برار کذائتن وثیقه در راهرو دادگاه حاضر ئمده بودنا، بدون این که
          اجازه حضور ۵ ر دادگاه را بیابند یا بثوا نند وثیقه را تسلیم کنند مرا با همان وضعیت دیدنا و لازم است اضافه کنم که روز قبل ا. جلسه هادکاهم،
          همسرم درخواست ربکذاپیپتن وئیقه طبق قرار را کرده بود که اقای مابری دستور داده بود وثیقه را ~ماده کند. اما پس از حضورم در دادگاه وقتی که
          خبر دادم وثیقه را (ماده کر ٠ ه اند، ایشان کنت: ولش کن، فایده او فدارد. یک بار با قرار کفالت ~زادش کردم، اما بیرون رفتی و جلسه گذاشتی و
          گردو خاک راه اند اختی. وئیستان پورزند چه کلی به سر خو ۵ ز ۵ که تو بخواهی بزنی(
          
          یادا ورو می کنر که حضورم ۵ ر دادگاه بدون حضور وکیل و بدون اعلام وقت قبلی و در ئسرایطی بود که من منتظر بودم پس از تسلیم وئیقه به
          دا ٠ کاه ازا، شوم و ان روز هم با فمین بش بینی در داه کاه محاضر شام، اما پس از حضور در هادکاه دریافتم که وضعیت به طور کلی عوض مئمده
          است. در ٠ ادکاه، (قار صابرر سه برک کاغذ بازجو یی جلو من کذائت که آخرین دفاعم را روی انها به طور خلاصه بنویمسر و موارا اترها می نیز
          نسبت به تغرهیم اترهام عوض شده بود و مورد رابطه با زنان به ان افزرهه مئمده بود که من نمی دانم اقای صابرر چنین اتهام تازه او را از کجا اورده
          
          و به من منتسب کرده بود.
          
          آقار صابرر> که جلسه دادگاه ه ا بدون ابلاغ تار مخ و معرفی وکیل مدافع برکزار کرده بو‌» حتی پس از برقراری جلسه دادگاه نیز به منکام
          مراحعه وکیل مدافع منتخب من، آقای بهراعیان، از تسلیم پرونده ام به ایشان امتناع کرده و کفته بود که پرونده ام در دسترس نیست و خون وزارت
          اطلاعات ان را از ما خواسته است، آن را به ان وزارتخانه فرستاده ایم> در همان زمان من در زندان وجاس شهر بودم و پس از یکی، دو روز هم
          قاضی آن را در اختیار وکیل مدافعم، برای رویت در ا~محل دادگاه ٦ ، قرار داد. ایا منظور او از این کار ایجاد رعب و وحشت و همکاری نکردن با
          وکیل منتخب من، بر فلاف قوانین جارو قضا نبرده است؟ من که بیمار قلبی مبتلا به تنکی میترال هستم و یک بار هم در بیمارستان شهید
          رجای به فمین دلیل انژیوپلاستی شده ام و در انتظار نوبت دوم فمین عمل یا جراحی قلب باز، تحت نظر بزشکان متخصص بیمارستان قلب
          شهید وجایی قرار هائته ام، اینک از طرف قاضی مابری به زندانی اعزام ئمده ام که بهددرو مجهز و منظمی فدارد. در برمداری زندان تاکنون دو
          نوبت ازمایش غلظت خون در مورد من انجام شده است که در ~ کدام جواب ازمایشی دریافت نکرده ام و پس از این دو آزمایش، با جواب
          ازمایشی معاینه نشده ام و حتی هنوز نوار قلب از من نگرفته شده است. در این زندان در میان گروهی از زندانیان عادی هستم که کمترین
          جر مئمان مواد مخدر و زورکیرو و سرقت است و در روز سه شنبه ٢ ا ٢ ا ٨٢ حکمی را دریافت کرده ام که مبناو صدور ان فیلم ویدیو و داشتن
          کتاب های مجاز و کرفتن بزرگدا مئت براو معاریف ادبی، دارای تمایلات چپ و مئحرکت در کروه هاو ادبی با هدف مشخص ادبی، اقاریر دیگران و
          اطلاعات و بلوف هاو بازجو، تحت ئمرایه فشار و مضروب شدن از طرف بازجو بوده است.
          
          آقای صابرو ظفرقندو قاضی شعبه ١۴١٠ مجتمع وپ ه قضای فرودگاه مم مرا باد، باید علاوه بر ٧ مورد قبل، در موارا در ی (مده نیز در مقابل
          مراجر قضایی ذورط پامخکو باشد.
          
          ا- ایشان به حه دلیل بدون صدور احضاریه و تنها از طر،تژ تماس تلفنی ه مور جلب اماکن، موسوم به کرمانی، به احضار متهم )من( یرمافته و
          موجب سلب اسایشی خانواده ام ئمده امت:
        
          
          ٢ - به حه دلیل ایشان متهمی را که جرم او ثابت نشده است به زندان می فرستد و مپش از اثبات جرم، متهم را مجرم و دارنده سو،پشینه می کند
          که مانر شرکت در برخی امور اجتماعی است؟
          
          ٣ - آقار ماپرو به چه دلیل موجب آن مثده است که کارت عکس دار براو من با جرم ثابت نشده اشرب خم و تظاهر ستانه،، )که موجبات
          هتک حیثیت اینجانب در میان ~موران زندان و ممبندانم را فراهم آورده(همراه ئمود؟ آیا ۵ ر نظام جمهوری اسلامی فباید رفتار اهل قضا که هر
          مسند عدالت مولا علی)ع( قرار کرفته اند به کونه او باشد که عامل بی ابرویی عامدانه افراد متهم، با اتهام ثابت نشده، را فراهم فیاورد؟ و ایا این
          کارت عکس دار در فغلر ه موران زندان و ممبندان من این شبهه را التا نمی کند که من در ~ عمومی به عربده جویی و شکستن ئیئه پس از
          صرف مشروب پرداخته ام؟ و آیا قاضی با وجدان حق دارد که با سو،استفاده از قوانین ناظر به استقلال اهل قضا از هر سو مایه بی اعتبا رو و
          بی ابرویی مترسان ئمو ۵ و در مقابل ~ مرجع بالاتری نیز پاسخگو فباشد؟
          
          -۴ در فمین راستا، آقار صاپ ی در دادنا مه موخ ٣٠ ا ١ ا ٨٢ و ئساره ٢٠٠ و پرونده کلاسه ٨١ ا ١۴١٠ ا ۵٢١۵ ، اتهام سحیف رابطه با زنان را به من
          وارد کرده و بدون استناد به هیر کونه دلیل مستند و محکمی خواستار حد شرعی براو من ئمده است و فوئته است: روابط نامئمرمع با افراد فموان
          ٠ اشته به این صورت که بدون این که هیچ کونه محلقه زوجیت فی مابین فامبرده و افراد نسوان هائته باشنا، ارتباطاتی خاور از اصول و موازین
          ئمرمی به وجود آمده است که این موارا نیز تلویحا در اظرمارات متهم منعکس شده است و همچنین اظهارات سایی متهمین دستگیر شده که
          مصداق اظهارات مکتوپ انآن در پرونده موجود است و تلویحا موار ۵ اتهامی وو را ثابت می فماید.
          
          ایشان باید ثابت کند که من با چه کسانی و دقیقا بر پایه چه اهله او با چه کسی روابط غیر مشروع داشته ام. در غیر این صورت فامبرده در محضر
          عدل الم هی و قانون باید پاسخگو باشد که چرا در مقام قضا چنین اتهامات سحیفی را به متهمی ابر ودار و صاحب همسر و فرزند وارد اورده است.
          من در این مورد نسبت به ایشان در مقابل سراجع قانونی زی ربط ادعار شرف می کنم و مصرانه خواستار اجردو عدالت در مورد این قاضی
          .باوجدان اا متم. ایشان مدعن شده که در اظهارات من اشاره فمایی به این اتهام یافته است. ثابت کنیا که چنین اتهامی در کجار اظهارات من
          
          ذکر ئمده است؟
          
          -۵ ایا (قار مابری حق داشته است، بدون ابلاغ تار مخ دادگاه به متهم و در اختیار قراردادن فرصت کافی براو انتخاب وکیل، فی البداهه به
          تشکیل دادگاه )صحرایی( بپردارد و بدون توجه به وثیقه ای که خود قرار آن را صادر کرده و دستور تودیع ان را در زیر درخواست همسرم اامو
          است و بدون توجه به حضور صامب وثیقه در دادگاه، همزمان جلسد دادگاه را تشکیل دهد؟
          
          -8 آیا درست است که قاضی با صدور برک اعزامی که در آن جرم ثابت نشده و نادرست ثمرب خمر و تظاهر ستانه را قید کرده امت، سبب ئمود
          که متهم با دستبند و پابند ار زنداق به دادگاه و برگشت از دادگاه به زندان ثو ۵ : من در آن روز تنها متهم از نزدیک به ٢٠ متهمی بودم که با
          چنین وضعیتی به دادگاه اعزام ئمدم. آقار مابری حتی در دادگاه هم با فمین وفعیت و با حفظ دستبند مشترک با ه مور به محاکمه من پرداخت
          و در همان حال سرباز همراه من نیز مرتب به شتاب من در نوشتن آفرین دفاع اصرار داشت و ۵ ر اندیشه آن بود که هر چه زود تر از قید حضور در
          جلسه دادگاه خلاص شود.
          
          ا-آقاو مابری بر پایه کدام قوانین، با یا بدون آکاهی ار وضعیت خاص جسمانی من، مرا به زندانی اعزام کرده که در آن به ~ رو از
          مراقبت های بهداشتی و درمانی و بکیری بیماری هاو حاد زندانیان خبری نیست و نمونه آن را در مورد آزمایش و معاینه قلب خود، در مطالب بالا
          فوئتم. آیا ایشان در چنین تمرایطی فمانت جان مرا به عم هده می کیرا و مسو ولیت چنین اقدام مخاطره آمیزو را می بذیرد؟
          
          در پایان، با تشکر از ریاست محترم جمهورو، امید خود را به اینکه در استکاه قضایی کثور چنین روشی هاو نامساعد> غیرا سلامی و غیر انانی
          حاکم نبائد و شیوه های ناصواب و کین جویانه او از این قبیل، موجبات سوق منتقدان السور به توده خار خاموس - که به منکام نیاز پشت نظام
          را از تیر وهاو بالقوه آن خالی کنند - یا اشخاص معاند نظام را فراهم فیاورد، این عرض حال را به حضورتان تقدیم می کنم و آرزومندم که با
          رسانیدن حق به صاحب آن و اجردو عدالت که بایسته نظام اسلامی حاکم بر کشور است، موجبات سر بلندو نظام را نزد خداوند و انظار عمومی
          مردم ایران و جهان فراهم آورید.
          
          اجرکم ممنداک
          
          علبرضا جباری
        

Download Attachments:

Show More

Related Articles

Back to top button