Aadel Collection

Statements of Imam Khomeini in the Education Seminar of the Islamic Association of Teachers – from Sahifihyih, Nur, Vol. 8, 1983

          
          ففرق ازهم بکند:
          وشالی اسرائیل
          پل می زیختند او
          ی داننا، چرا
          ارکرها برای
          حل شود؟ و یش
          ای ملمین؟ این
          
          باهپل.
          
          طع مبتبم که مر
          ب ها ببه وامعله
          
          نپنودثبان آقای
          و راه جئل همان
          فنتنلاف یصالخ
          پفبلوع کرد. و اکر
          ، حل شکلات
          ژ مسقلت می کنم
          ط را بر آنها غلبه
          
          نر ر ١ به ا ینجانپ
          بمهزری باذکر
          ن اهه در دمشق ر ١
          !. می فمایم.
          
          مب اد: وبرکانه
          
          م~ •
          
          ٠ .م م
          
          بیانات امام خمینی در جمع اعضای مسینار آموزثس انجمن اسلامی مطمین کشور
          
          ناربخ. ۶۴ ا ۵ ا ۵ و ~
          
          بسراخه الرحمن الر حبم
          
          مگتب های تو~ی و مادی ~
          
          از امتازات مگب توحید با.تمام گپ ماتی که در عالم مست، این است که در گپ های
          توحید. مردم را تربیت می کنند و آنهیا را از ظلمات خارج می کند و هدایت به جانب نور می کنند. تمام
          گپ ماتی که مگب غیر تزحیدی هستنا، گپ های مادی هستنا و این گپ های مادی مردم را از
          عالم نور برمی کردا نند به سوی عالم ظلمت و دعوت می کنند به مادیگری و ماآه و از عالم نور منصرف
          
          و منحرفئان می کنند یا آنها را همان،دعوت به ماده می کننذ ز دیگر آن طزفتی را کار فدارند. نبت به
          عالم نور، و در ارجاع مردم به عالم نور یطرف هستنا و علی ایچال هر دو مگب، یمه آن گیب های ضد
          توحیدی و یعه آن گپ ماتی که نبت به توحید کاری فدارند، یطریند نسبت به توحید، اینها کارط تی
          که منی کنند. تعلیم و تعلم هاتئ ٠ که دارنا، تعلیم و تقلم ماتی ابهت که مربوط به باآه انمت و مردم را در
          مادیات و در ظلمات منخمس می کنند و از توحید و از نور آنها را باز می دازند لکن گپ های توحیدی
          .که در راس آنها مکبپ اسلام است دبی عین حال که به مادیات ٠ و با مادیات سرق کار دارنا، لکن مقصد
          این است که مزدم را طوری تربیت گپنا که ماآیات، ٠ حجاب آنها برای معنویات نبائمد. مادیات را در ´´
          خدمت معنویات می کنند، به خمت،معنویات می کنند، مر عین حالی که نبت به مادیات نظر دارنا.
          نبت به زندکی دنیا نظر دارنا، در عین حال مردم را متوجه به معنویات می کنند و از ظلمت ماده نجات
          می دهنا. ترقه به ماآه و به مادیات به~ طوری که تمام توجه به مادیات باتد، ظلمت انمت، ظلمات است و
          انآن را به ظلماتذ منی کتد ٠ و به یحیزهاتی می کتد که ئسا متاهاه می کنیا که در ممه مکب ماتی که
          هست، مردم را می کتند به جنک ها، به خونریزی ها. مکمبئه کمونیم،امگب خونریزی است، گپ
          اختناق است، تمام اختناق در آنجا حئکمفرماست و خونریزی در آنجا هست به طوری که سران آنها در
          اول امری که سلطه یدا کردنا، فزاران نفر، بلکه´امدها ٠ هزار نفر را به قتل رساندنا و ~دیتی که در
          آمریکا و امثال آن ممالک غربی غیر.کمونینئ است، آنها هم تمام جب ال و نزاعئان سر قادیات امت
          
          و با مادیات سروکار دارنا و مردم واابه خاک و خون بی کتند. الان در تمام دنیا که مبلاحظه می کنیا،
          
          ١ _ اتمعا_> فرو فمدن )دد اب(
        
          
          ایز دو مکب و این دو فوقه دست دارنا م مردم را به خا~ و خرن ی کشا. یک طایفه در افغانت ن و
          آمال اینها. ک هایفه دیگر در جاهای ایکر. مکب های توحیدی ایظ ر نیست. مکب های توسری
          نمی خرا هد فتح کد بلاد را و نمی خوا مد با ودم با خشونت رفتار کد. آنها می خواها مردم را از
          ظمت های ماآه به تور بکشز، به ط فی خدا بکشد، توجه به خدا بدمنا و لهزا تا آنها که امکان دارد در
          مکتب های فیر مادی مدارا هست، خوش فتاری هست، دعوت هت، تا آنباتی که ممکن است با
          اهوت ردم را بری کردانا به مالم نور م هیچ م قت در مدد جک و جدال یستد مکر ایکه احسامی
          کد ترهته هت. الحر احساس ترهته کودد، به حب اسور تران م به حب اسور اسلام با آبها با
          تمدت ونار مر~. تا احساس ترهته نده است همه را آزاد مرکذارند برای هر په می خرا_
          اختیار ~، وقتی احا_ ترهته سد، با سدت ونتار مر~. .~. ر_..
          
          عرضه مگتب غیر از سوزاندن خرمن ماست . . . . . ، د.م.
          
          در مملکت ما هم وقتی که این فتح بزرک به دست تسا زنها و مردهای محترم انجام کرفت، هنه
          یعیز را آزاد کذاستند، تبلیغات را آزاد کذاتمتند، مکتب ها را آزاد کذاتسند و این است که در یعید بیاه،
          تقریا حدود دویت تا تمدید. کروه های مختلف اظهار وجود کردنا. حتی کمونیست ماتی که فاسد و
          مفدنا اظهار وجود کردنا لکن بعد از آن ما احساس کر دیم که اینها اظهار وجودتدن فقط برای تبلیغ
          نیت، فقط برای این نیت که می خواهنا مکتب خود تمان را عرضه کنند بلکه مساله، ماله تیوطته
          است. عرضه مکتب غیر از سوزاندن خرمن هابمت، غیر ریختن به دانتکاه است و جلو کیری از اینکه
          دانتکامیان متغول کار باتنمد، غیر از ریختن به کارخانه ماست و مانع تمدن از اینکه کارخابه ماا عمل
          بکننا، غیر از.این است که با وفراندمی که مردم و مردمی است و مربوط به عصلحت مزب م است
          مخالفت کنند و تحریم کنند یا آتنی بزننا صندوق ها را یا با اسلحه جلو کیری لجنند از اینکه مردم بی آی
          بدهنذ یا در وامییماتی که کرده اند. خود تمان غاتله درست کردنا و عده کتیری از جوان های ما را زخمی
          کردنا، قریب منیصد نفر زخمی تد که اکتر تمان تمدید مربوط به ما بود، خودتان غاتله درست می کردنا
          و حالا که می بیننا که نزدیک امبت که مجلس خبر کان تحقق یدا بکند، حالا افتادنا به دمنت و یا ٠ که در
          هر جا یک غاتله ای ایجاد کنند و ما تا حالا که مبر کر دیم و صبر انقلابی کر دیم تا حالا برای این بود
          که به مردم معلوم بتسرد که اینها په هستنا، اینها په مرامی دارنا. اینها نمی خواهنا مکتب خود تمان را
          عرضه کنند، اینها نمی خواهنا با منطق صحبت کنند. اینها می خزا هند که همه مکتب ها را سرکوب کنند.
          اینها برای سرکوبی مکتب اسلام است، اینها از اسلام می ترسنا. اینها از قوانین اسلام می ترسنا. اینها
          
          می خواهنا که اسلام نباتمد ولو هز یعه باتمد ولهزا تزطته است. ... . _..ر..
          
          الان وقتی.که توکلته تمد، دیگر نمی ترانیم ما تا آخر تحمل کنیم و توکلته ها را بیذیریم.امنپآلبه،
          ماله اسلام است، مساله مصالح مسلمین است، با مصالح مسلمین و اسلام ما نمی توایم مسامحه کنیم.
          بنابراین من اعلام کردم که اکر ینانیعه اینها باز یک ینین کارها تی بکننا، ما تمام ملت را بییج
        
          
          یخه در افغانستان و
          کب های توحیدی
          فواهند مردم را از
          با که امکان دارد در
          ، ممکن است با
          مکر اینکه احساس
          .، اسلام با آنها با
          چه می خواهنا
          
          ´ف گ ۴
          
          ی
          
          گهه ١ ر~ لا
          
          م انجام کزفذ، همه
          ن که در چند ماه،
          
          ،فارمی که فباسد و
          ان فقط برای تبلیغ
          مپاله، بباله توطئه
          جلوکیرئ از اینکه
          که کبار.خانه ها عمل
          لنقنت ک مببردم است
          از>اینکه مردم رای
          .ان هاق ما را زخمی
          اثله درست می کردنا
          . به دمنت و پا که در
          
          چالا بزای این بود
          . بکمب خبودشان را
          ،ها را سرکو~ کنند،
          ملام می ترسنا، اینها
          
          ا زا بپذپریم~ مساله،
          .ترانیم مسامحه کنیم.
          ~م ملت را بیج
          
          می کنیم، ما تمام باسدارانی که~ هستنا بیج می کنیم، ما.تمام زن و مرد ایران را بیج می کنیم و ریشه
          آنها را درمی آوریم. اینها باید برک دند به ملت و اکر مگبی هم دارنا با اینکه برگشت به ملت کردنا، از
          روی عقل، از روی منطق مچبت بکننا. اینها را در رادیو خواستنا که با ایشان صحبت بکننا، حا.ضر
          نثدند. اینهبا در مگب شکت خورده اند، اینها یک دسته اشرار هستنا. نه مکتب دارنا. اینها اشرار
          فتند. بنابراین اشرار را ما باید سرجای خودشان بنشدنیم و با آنها با خشونت رفتار کنیم لکن من باز
          مهلت دادم به آنها که باز سرعقل بیاپند و>برکردند به دامن ملت و با ملت همراهی کنند. این مربو‌ »به
          
          این قضا یا. ‌ » . .
          
          •
          
          فقتی معلم در جامعه فقتن انبیا، است.. .. . . . . . . . .•
          
          و اما معلم. فقتی معلم دژ جامعه. نقتی.انبیا- امت. انبیا، هم فعلم بتر هستنا، نقتی:بنیار
          حساس و مهمی است و مسو ولیت بسیار زیادی ٠ دارد. فقتی مهمی است که همان فقتر تربیت است ~که
          ‌«اخراج من الظلمات الی النور‌» است آنها تی که‌«امه ولی الآین امنوا یخرجهم من الظلمات ~الی
          النور،>، فمین سمت معلمی اسث. خدای تبارک و تعا~لی این سمت را به خود تی نسبت می دهد که خد~ای
          تبارک ز تقالی، ولی موسنین امبت و آنها را از ظلمات اخراج می کند به سوئ نور. معلم اول. خد.´ای
          تبارک و تقالی !ست که اخراج می کند مردم را از´ظلبات به نور و به وسیلآ انبیاه و به ومیلآ وحی مردم
          را دعوت ٠ می کند به نور ایت. دبعوت می کند به کمال. دعوت می لجند به محتق، دعوت می کند به محبت،
          <محوت می کند به ٠ مراتب کمالی.که از برای انسان است.>دنبال او انبیاه هستنا که فبان گبذ الهی را
          نتر می دهنا و آنها هم تغلتان تعلیم ابت، سبلمند،امعلم بترنا، آنها هم تمفلتان این است که ٠ مردم´´را
          تربیت کنند و انمان را ترینت کنند که از مقام:خیوانیث بالا بزود و به مقام انبا نیت ببرسد. انبان
          مقام ماتی دارد که مقام او لتن بپد از اینکه مراتبی را سیر کرد، فمین مقام حیوانیت است، یک خیوانئی
          است متل سایی. حیوانات بلکبه خطرنا کتر. خطر حیوانات به اندازه خطر انآن نیست. آنقدری که
          انمان جنایت وارد می کبد به مپنوع خود تی، هیح اخیو!نی ختن منبع هم آنقدر جنایت وارد نمئ کند. ا:ین
          یعیزی است رکه انمان اننت، اول مقامنی است که بعد از اینکه مزا حلی را طی کرده. به مرتبه حیوانیت
          رسیده. یکب جیوانی است کپه.هیح افساری فدارد، یک حیوانئ است که اکر وهایتر کنند،
          خونخوار ترین موجودات آمنت. انبیاه آمده اند این انمانی که ذز این مرحله رسیده است و یک مرحلآ
          خطرناک است هم برای نخودتئ و هم برای فمنوع خود تر، آنها را نجات بدهنا و متوجه به نور بکننا،
          متوجه به مباای نور بکند، آنها را از اخلاق فاسد، از آن اخلاق، خوی های حیوانی یرون بیاورنا و به
          خوی های انسانی و به اخلاق اپنانی برسانا، از مقام حیزانیت بالا ببرد به مقام انمایت برسانا. مبا.ده
          را تابع عالم ٠ غیبذ بکننا. عالم ظبیعت زا تابع عالم الوهیت بکننا و بعد از او معلنینی که در بتر هستنا
          
          که الان تبما هم _ انتا،اثه بوفق باتنیا _ از آن طایفه هستیا... .. . :ا : < ••
          
          (
        
          
          سغل معلم اخراج بحه ها و گردکان است از لخلمت به نور
          
          تغل تما افواج بیعه ها و کودک ماست از ظلمت ها به نور. تعلیم و تربیت انسانی، تعلیم و
          تریت اسلامی. آنها را از اخلاق فاسد نجات بدهید، آنها را از این آمال و آرزوها تی که به واسطه آن به
          فاد کقیده می تمونا، برحذر دار ید، بیعه ها را تریت کنیا. تسا مطمین یک تغل بیار تریف داریند
          
          ٠ اکه صان تغل اثه است، همان تسز انبیا، است و یک ست ولیت بسیار بزرک دار ید که همان مترو لیت
          انبیا است، منتها انبیا از مترو لیت بیروت می آید برای اینکه عمل می کنند به آنیعه فرمرده اند، ٠ به آنیعه
          مامور فتند. ماها هم باید عمل بکنپم. اکر ینانیعه خدای فخواسته بیه ماتی از دامن های تسا و از
          کلاس های تسا بیرون یاید که برخلاف تربیت های انسانی _ اسلامنی باتد، تسا مسو ول مستید.ا،
          مسق ولیت بزرک است. یک انآن درست ممکن است یک عالم را تریت کند، یک انآن غیر مبالم ز
          یک انآن فاسد عالم را به فساد می کتا. فاد و صلاح از دامن های تسا و از تریت های سما و از .
          صدارسی که تسا در آنجا اتت ل دار ید، از آنجا تروع می تموت. اینها می خواهنا بیعه با را از دامن
          مادرتان جدا کرده و به یرورقکاه ها بفرستنا.
          
          اینها می خواهنا بچه ها را از دامن مادرتان ~ا گرده و به پرور تگاه ها بفرستنا:<. ~
          
          برای خانم ها یک مطلب بالاتر است و آن مطلب، تربیت اولاد است. تسا گمان فکنید اینها که>
          فمیته از مادر بودن و از اولادداتسن و از تربیت اولاد داتستن، اینها تکذیب می کنند و مطلب زا یک
          مطلب خپلی اسسقی می کیرنا و مطلب را یک مطلب بسیار یاتینی می کیرنا، اینها غرض محیغنئ
          دارنا. اینها می خواهنا از این دامن که بیعه خوب می خواها در آن تربیت یتود، بیعه ها را از این دامن ها .
          دور کنند، بیعه ها را از همان اول به یرورتگاه ها بفرستنا، زیردست دیگران، زیردست آجانب بیه ها را
          تربیت کنند. آنها می خواهنا انسان درست تنود، دامن های تسا دامن هاثی است که انبان ارمنت ند
          می کند. اینها می فواهند بیعه های تسا را ااز اینجا نکذارند با تسا باتمند و نکذارند انسان درست بتود.
          بیعه ماتی که از دامن مادر جدا تده اند ودر یرورتمکاه ها رفتنا، اینها یحون پیتی آجنبی هستنا و محبتذ
          مادر ندیده انب. عقده بیذا می کنند. این عقده ها منتاه همه مفاسدی است یا اکر مغاسدی است کیه در
          بتر حاصل می تموت. این جنک ماتی که پیدا می تعود از عقده ماتی است که در قلوب این خنونخوارما
          هست. این دزدی ها، این خیانت ها، اینها اکترا از عقده ماتی است که در انسان است. بیعه های تنما زا.
          اکر از تسا جدا کردنا، به واسطه ندا تمتن محبت مادر. عقده پیدا می کند، به فسا< کقیده می توت. مانور
          بودنا این استکاه به اینکه بیعه های ما را به فساد بکتنا، از آن اول نکذارند در یک دامن ٠ محبت بزرک.
          بتسرد، تربیت بتونا. تا عقده پیدا بتود. بعد هم زیردست معلم ماتی که خود تمان تعیین کردنا و بعد هم
          در دانتکامی که ننودتمان تاسیس کردنا، از این پاتین تا آن بالا فساد. اخراج من النور الی الظلمات،`
          نکذاتمتند اینکه یک تربیت انسانی پیدا بتود. ذامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بیعه در آنجا>
          تربیت می تموت، آنیعه که بیعه از مادر می تسود غیر از آن ییزی است که از معلم می تنمود، بیعه از مادن
          
          ).
        
          
          ~ و
          د ان به
          < دار بد
          
          مزو~
          .به انبه
          مما و از
          
          طفلا،
          
          میام د
          ما د اآ
          رامق
          
          ستند
          
          ~ که
          دا یک
          نیمی
          
          ~ !امن ها ‌» >
          ا د. ر ٠
          
          درست .´
          
          ، بوه.
          
          مخبت ~ ا
          
          .کنه در •
          
          فرارما
          ئسا ر ٠
          . ٠ مامرر
          زدک
          نعد ~
          للما
          
          ر.
          
          ا آنجا
          
          بهتر می تنود تا از معلم، در دامن مادر بهتر تربیت می تود تا در جوار یار، تا در جوار معلم. یک وظیفه
          انانی است، یک وظیفه الهی است، یک امر تعریف است، انسان درست کردن است. اینها تی که
          می خواهنا انآن درست تنود از انسان می~ترسند. این رق پم ها از انسان می ترسنا. در هر رق یمی یک
          انآن اکر پیدا بتود. متحول می کند کارها را. وضاساه از مدرس می ترسید، آنقدری که از مدرس
          می ترسید، از دردهای سر کردنه نمی ترسید، از تفنگدارها نمی ترسید. از مدرس می ترسید. مدرس مانع
          بود از اینکه یک کارهای زتمتی را انجام بدپئد و آخر مدرس را کرفت و~کتبت. اینها !.ز روحانی
          می ترسنا برای اینکه روحانی تربیت می کند انسان را و آنهما انسان نمی خواهنا پیدا بتمرد. اینها
          نمی خواهنا انمان پیدا بتود از این جهت اینقدر تربیت اولاد را پیتی مادر مبتذل کردنا و اینقدر
          تبلیغات کردنا که حتی خود مادرها هم تایا ئاور>کردند، آنها تی که تخت تآتیر اینها واقع تمدنا. آن
          بیعدهای عزیز را به یرورتمکاه ها فرستادنا و از دامن های خود تمان جدا کردنا و در آنجا تربیت مای
          
          تقیطانی ت ند. < . > ~ا
          
          موظفیم ما که انسان درست کنیم. اننان است که می توانا جلزی مفاسد را بکیرد، انآن است
          ` که به حال ستضعفین نظر دارد، انسان امبت که از حال ستضعفین متاتر می تموت، پیغمبر اکزم )ص(
          است که از حال مستضعفیی متاتر است. امیژالمق سنین سلام اثه علیه است که از حال ستضعفین در
          رنج´ و عذاب است.
          
          دشمئاژ، مهلت خدمت گردژ په دولت نمی دهئد
          
          این رژیم ها همه مستضعفین را زیربار می خواهنا بکشند و از آنها استثمار کنند. آنها دنبال ٠ این
          نیتنا که برای مستضعفین کاری بکننا، نکزدند، ایدید که پنجاه و چند بال کنه ما تاها قضایا بوایم
          برای مستضعفین کاری نکردنا، باز زاغه فشینان در اطراف تهرا نند و این دولت هم که می خواها کاری
          بکند، نمی توانا به این زودی. این دولت هم که می خواها یک خدمتی به مردم بکند نمی گذارنا، این
          آقشار نمی کذارند که ازلت توجه داشته باتمد´ به این مساتل از بس غاثله پیشی می اورند. هر روز یک
          .غاتله پیتی می اورند که مباا؟ مفلت پیدا بکند دولت ز کارهای اساسی انجام بدهد و اساس اینها از بین
          برود و ما خوا ستیم که مفبده فکنند. زحمت .ایجاد فکنند ق ما می خواهیم که اینها به فساد فکتند
          بعودن های ما را و من امیذوارم که موفق ٠ نتوند و به ٠ خود بیاپند و به ملت برگردنا و به سوی جامعه
          انسانی بیاپند. .
          
          خداوند تعما همه را موفق کند و من از ٠ زحمت ئسا که در این هوای گرم امدید اینجا و در این
          اطاق کرم تشریف دار ید عذر می خواهم ومنن هم یکی از خدمتکزارهای شماها هستم و امیدوارم
          خداوند این خدمت .را از ما قبول کند. سلام برهمه شقا. . <
          
          والسلام طبکم ورحمذ از وبرکانه
        

Download Attachments:

Show More

Related Articles

Back to top button